پیش نیازهای نوآوری در کشور
سیدهاشم هدایتی

1- نوآوری (Innovation) از جمله واژگان مانوس و شناخته شده یی است که در دهه های اخیر در عرصه های اجتماعی به ویژه عرصه مدیریت جایگاه مهمی برای خود پیدا کرده است. سالانه ده ها و صدها کتاب و مقاله در مورد نوآوری نوشته می شود و دوره ها، سمینارها و کارگاه های آموزشی برگزار می شود. اینک در کشور ما سال 1387 به رسم سال های اخیر به نام «سال نوآوری و شکوفایی» نامگذاری شده است. اینکه این نامگذاری ها چه اندازه در تحقق پیام های خفته در بطن آن نام ها موثر بوده امری است علیحده و نیازمند بررسی و مقایسه محققان و کارشناسان مرتبط اما آشنایی بیشتر هم میهنان با مفهوم و محتوای «نوآوری» می تواند خالی از لطف نباشد لذا در این یادداشت کوتاه به اجمال به این بحث می پردازیم. البته نقطه تمرکز یادداشت روی پیش نیازهای تحقق نوآوری است. چرا که همگان واقف اند برای تحقق هر پیام و شعاری، شرایط و زمینه هایی نیز لازم است که بدون فراهم ساختن آنها، تحقق آن مشکل می نماید.

2- علمای مدیریت نوآوری را به کارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت معنا کرده اند که می تواند یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید برای انجام یک کار باشد. براین اساس می توان گفت در یک جامعه و سازمان ها و نهادهای جمعی آن- و حتی برای یک شخص و خانواده- علاوه بر خلق ایده ها و افکار جدید - که خلاقیت نامیده می شود- به کارگیری و کاربردی کردن آن ایده ها و افکار ضرورت دارد. لذا جوامع و سازمان هایی پیشرو لقب خواهند گرفت که از قدرت زایندگی فرهنگی برخوردار و توان کاربردی کردن ایده های نو را داشته باشند. از این لحاظ اهمیت دادن به نوآوری به فال نیک گرفته شده و می تواند علامتی باشد مبنی بر تمایل به پیشرفت و پیشرو بودن. اما یک نکته وجود دارد و آن اینکه طرح مساله در همین حد گفته شده باقی بماند و مدیران و گردانندگان جامعه و سازمان ها از ایجاد بستر و زمینه سازی لازم غافل شوند. اینکه نوآوری مهم است و تمام پدیده های بشری - اعم از ابزار، روش ها، فنون، رویکردها و حتی پارادایم ها- محصول نوآوری است مورد تردید نیست. و اینکه برای تحقق نوآوری یک فرآیند منظم از تولد یک فکر و اندیشه و نظر تا پردازش و تبدیل آن به یک ابتکار و ابداع طی می شود، ابهامی وجود ندارد. نگرانی زمانی بروز می کند که از موانع سر راه نوآوری غفلت شود و مسیر برای تحقق نوآوری هموار نشود.

3- نوآوری نوعی عادت شکنی تلقی می شود. از این منظر برای یک فرد خلاق و نوآور باید این باور ایجاد شده باشد که ابزارها و روش ها و سیستم جدید هم ممکن است دارای اشکال و نقص باشد تا در نتیجه وی در پی ابزار و روش و سیستم جدید برآید یا در این مسیر پاسخ های جدید برای مسائل جامعه و سازمان مورد نظر بیابد. در واقع نوآوری نوعی اجتهاد به شمار می رود؛ اجتهادی که در پی آن است مسائل موجود را به طریق مفید و بدیع حل کند. بدیهی است در چنین مسیر سخت و دشواری موانع جدی وجود دارد که مادام آن موانع شناسایی نشده و از سر راه برداشته نشوند امکان تحقق نوآوری وجود ندارد. از جمله این موانع عبارتند از؛

ـ عدم اعتماد به نفس. به این معنا که خودشناسی، محیط شناسی، آگاهی از توان و ظرفیت و پتانسیل های خود ایجاد شود و او باور کند که می تواند راه حل های جدید برای مسائل موجود بیابد و برای این راه حل یابی از اراده قوی و استوار برخوردارشود.

ـ ترس و نگرانی و عدم امنیت روانی. فرد، گروه ها یا سازمان های نوآور باید مطمئن باشند که اگر بابت نوآوری و ابداع شان جایزه و تشویقی نگرفتند، دست کم محدود نخواهند شد. افراد زمانی می توانند زایش فکری داشته باشند، ایده ها و راه حل های نو ارائه دهند که بتوانند انتقاد کنند. عدم وجود امنیت فکری و ترس از بازخوردهای منفی از موانع جدی ابداع است. ترس، از موانع جدی نوآوری است. در واقع زمانی می توان نوآوری را ترویج کرد که درجه ریسک پذیری در فرهنگ جامعه بالا باشد و آرامش و امنیت سایه اش را بر دل و مغز نیروهای فکری گسترانیده باشد.

- تمایل به همرنگی و همگونی. زمانی نوآوری در جامعه یی جان می گیرد که هنجارهای اجتماعی ابداع و خلاقیت را تقبیح نکنند و به فرد اجازه دهند آزادانه بیندیشد و در پی راه حل های جدید باشد و متهم نشود.

- عدم تمرکز ذهنی. از جمله شرایط ضروری نوآوری انسجام فکری و تمرکز ذهن است. پریشانی ذهنی، دغدغه های متفرقه زندگی و عدم امنیت فکری و آزادی اندیشه موجب می شوند آن شرط تحقق نیابد.

4- از منظر دیگر برای تحقق نوآوری و خلاقیت ونیز تقویت آن، شرایطی لازم است که بی توجهی به آنها مانع از نوآوری می شود. از جمله این شرایط می توان موارد زیر را نام برد؛

ـ فضای خلاق اجتماعی و عمومی. یعنی اینکه فضایی که محرک و مشوق نوآوری باشد. در جامعه و سازمان هایی که مدیران ارشد و قدرتمندان آن آماده شنیدن ایده های نو نبوده و در پی کشف راه حل های جدید نباشند نوآوری شکل نمی گیرد. نوآوری در جایی متولد می شود که پذیرفته شود راه حل های موجود دارای کاستی است یا ممکن است راه حل های بهتری نیز وجود داشته باشد. مطلق گرایی و اصرار بر درستی روش ها و ابزارها و فنون موجود مانع جدی تحقق نوآوری هستند. بنابراین وجود آزادی و نبودن موانع نواندیشی از شروط لازم تحقق نوآوری هستند.

- تفکر استراتژیک و درازمدت. بدین معنا که کوتاه نگری، دچار روزمرگی شدن و تعجیل در تحقق خواست ها اجازه نمی دهند نوآوری شکل بگیرد. تولد، توسعه و تعمیق نوآوری نیازمند حوصله و زمان دادن به نوآوران است. در همین راستا داشتن تفکر سیستمی و پرهیز از یک گزینگی از شروط نوآوری است. فرد، سازمان و جامعه یی که فردگرا و تک گزینه یی است هرگز نمی تواند خلاق و نوآور باشد.در نوآوری نوعی توفان مغزی باید به وقوع بپیوندد تا اندیشه و فکر و راه حل نو پدید آید لذا محدود کردن افراد به زمان خاص، مکان خاص و چارچوب و محدوده خاص اجازه نوآوری نخواهند داد.

-ایجاد سیستم حمایت و بهره برداری از نوآوری ها. برای اینکه جامعه از گزند سلیقه گرایی رهایی یابد لازم است در جامعه و سازمان ها، سیستم راهبری و بهره برداری از نوآوری و خلاقیت ایجاد شود. بدون طراحی و استقرار سیستم مشخص نمی توان نوآوری را در سازمان ها به وجود آورد و تقویت کرد. در فرآیند نوآوری اصل بر این است که افراد خلاق چیزهایی را می بینند که دیگران نمی بینند. لذا با محدود کردن آنان به اینکه فقط در چارچوب انتظارات و خط قرمزهای مدیران ارشد بیندیشند هرگز زایش فکری روی نخواهد داد.

5- استیفن رابینز نظریه پرداز نام آشنای مدیریت نوآوری را میزان مسوولیت، آزادی و استقلالی می داند که افراد درون یک فرهنگ از آن برخوردارند و محرک هایی را برای نوآوری برمی شمارد. رابینز می گوید محرک های نوآوری سه دسته هستند؛ اول متغیرهای ساختاری. وی ساختار ارگانیک و پویا را مهم ترین متغیری می داند که می تواند به نوآوری حرکت ببخشد. وجود ارتباطات زیاد و البته چندسویه - و نه یک سویه و تحکمی- از دیگر محرک های مورد نظر رابینز است. متغیرهای فرهنگی دومین متغیر انگیزشی برای نوآوری نامیده می شود. براین اساس نوآوری در جوامع و سازمان هایی پدید می آید که دارای فرهنگی با ویژگی های زیر باشند؛ ابهام پذیر و ریسک پذیر، تحمل کننده موضوعاتی که الزاماً قابل تحقق نیستند، قائل به کنترل بیرونی اندک و دارای سیستم باز. سومین متغیر عبارت است از متغیرهای منابع انسانی که امنیت شغلی از مشخصه های بارز آن است. به استناد نظریات رابینز و دیگر اندیشمندان عرصه مدیریت مشاهده می شود که برای تحقق نوآوری پیش نیازهای زیادی وجود دارند که بدون مهیا کردن آنها نوآوری تحقق نمی یابد.

منابع:
1 . زاهدی شمس السادات، الوانی سید مهدی وفقیهی ابوالحسن. فرهنگ جامع مدیریت. تهران . دانشگاه علامه طباطبایی. 1379.چاپ دوم
2 . رضائیان علی. اصول ومدیریت. تهران انتشارات سمت. 1369
3 . رابینز استیفن. تئوری سازمان. مترجمین سید مهدی الوانی وحسن دانایی فرد. تهران انتشارات صفار.1378
4 . مقیمی سید محمد. سازمان ومدیریت ، رویکرد پژوهشی. تهران انتشارات ترمه. 1380. چاپ دوم