۱. پارسال این موقعها ما اینجا بنزین میزدیم گالونی یک دلار و هشتاد و دو سنت. دیروز بنزین زدم گالونی سه دلار و بیست و دو سنت. به عبارتی قیمت بنزین در ینگه دنیا از سال پیش تا الان تقریبا دو برابر شده. یادآوری کنم که اینجا هیچ کس حقوقش در یکسال دو برابر نمیشه خیالتون راحت. همکاری دارم که پنج ساله حقوقش اضافه نشده که هیچ قیمت بیمه سلامتیش هم امسال بیست درصد رفته بالا.
۲. این افزایش نرخ فقط در بنزین دیده نمیشه بلکه در چیزهای خیلی معمولی مثل قیمت تمبر، ماست، رنگ مو، و بقیه چیزها هم کاملا محسوسه. قیمت تمبر هفته گذشته از ۳۹ سنت به ۴۱ سنت افزایش پیدا کرد مثلا.
۳. اینجا خرج عروسی به عهده عروس خانوم و خانوادهاش هستش. حالا هی بگین زنهای آمریکایی حق و حقوق دارن. اگه دارن هم دلیلی داره به خدا. فقط پرداخت خرج عروسی هم دلیلش نیست. دور از جون مثل سگ کار میکنن. هر کاری هم باشه میکنن. از چمن زدن بگیر تا در و دیوار رنگ کردن و بقیه کارها.
۴. اینجا هم گاهی برق میره. آب هم در تابستان جیره بندی هستش. خانههایی که شماره پلاکشون زوج هستش روزهای بخصوص میتونن حیاطشون رو آبیاری کنن و اونهایی که پلاک فرد دارن روزهای بعد میتونن این کار رو بکنن. روزهای آبیاری رو هم اخبار شب اعلام میکنه. اگر هم دلبخواهی هر روز که عشقت کشید چمنت رو آبیاری کنی به محض اینکه مامور ببینه یه جریمه بهت میده که بری پرداخت کنی و حالش رو ببری. مامورها توی محلهها سرکشی میکنن گهگاهی که ملت دم سیخ نکنن.
۵. اینجا هم آلودگی هوا وجود داره. اونقدر که بعضی روزها روشن کردن شومینه و چوب سوزوندن رو ممنوع اعلام میکنن. باز هم از طریق همون اخبار بعد از ظهر.
۶. اینجا پلیس بگه سوار ماشین شو بریم جای جر و بحث توش نیست. مثل بچه آدم نری میبرنت.
۷. بعضی راههای شهری و بین شهری اینجا پولیه. مخصوصا ایالتهای شرقی و شمال شرقی ینگه دنیا. تکون میخوری باید عوارض بدی.
۸. بیشتر مردم روزهای تعطیل اینجا یا میخوابن از خستگی یا به خونه و زندگیشون میرسن. روزهای تعطیل اینجا بیشتر برای رفع خستگی هستش تا تفریح. خانومها رو معمولا میبینی که چمن میزنن و برگها رو جمع میکنن و از این کارها.
۹. یه ینگه دنیایی طبقه متوسط پس اندازی نداره و اگر امروز از کار بیکار بشه فردا باید توی خیابون زندگی کنه. پس انداز سر منو بخوره، یه خروار هم بدهی و قسط دارن.
۱۰. ینگه دنیاییها شدیدا به غذای چینی و ملیتهای دیگه علاقه دارن. این هم شاید به خاطر این باشه که خودشون غذای به خصوصی ندارن.
---------
اما یکی از پاسخ هایی که به خوانندگان داده اند توضیحات بیشتری دارد:
دوست خوبم میخوام جواب سوالهایی رو که پرسیدی دونه دونه و تا اونجایی که بلدم بدم. بله اینجا هم اگر بخوای برای دولت کار کنی و کار حساسی داشته باشی مثلا اگر زنت ایرانی باشه یا جدیدا ایران رفته باشی و خودت آمریکایی هم که باشی برات مشکل پیش میاد. متوجه منظورم شدی؟ یعنی آمریکایی اصل باشی و اینجا به دنیا اومده باشی و زنت یا شوهرت ایرانی باشه و یا خودت همراه زنت یا بدون زنت جدیدا به ایران رفته باشی (و چند تا مملکت دیگه) نمیتونی کارهای حساس برای دولت رو تو دستت داشته باشی و یه کار دیگه بهت میدن انجام بدی. یا اگر کار حساس دولتی در دست داری از شما امضا میگیرن که به فلان مملکتها نمیتونی مسافرت کنی و اگر این کار رو بکنی کارت رو از دست میدی. سوال بعدی شما رو هم اینجوری جواب بدم که بله اینجا هم کار دارن که چجوری توی خیابون راه میری. کسی اینجا با لباس زیر و یا لخت حق نداره بیاد تو خیابون. قبول دارم که قانونش یه خرده آسونتر از اونجایی که شما هستی هستش ولی باز هم اسمش قانونه و اگر سرپیچی کنی جریمه و زندان داره. اینجا با بطری مشروب یا لیوان مشروب حق نداری توی خیابون راه بری. اگر بطری توی دستت هستش که توش نوشابه الکلی هست حتما باید توی پاکت قهوهای باشه که از بیرون دیده نشه. بطری سر باز نوشابه الکلی هم حق نداری توی خیابون بیاری. با این جور چیزها بگیرنت توی خیابون کارت با زندان و این چیزهاست. سوال بعدی اینه که اینجا هم پارتی بازی هست و کسانی گاهی میرن بالا که آشناهای بیشتر داشته باشن نه شعور بیشتر. در مورد رشوه و دادن معافیت چشم هم بنده این کار رو نمیکنم ولی هستن دکترهایی که اینکاره هستن. دوست داشتی آدرس میدم خودت میتونی چک کنی. اینجا البته برای معافیت نیست و بیشتر برگه برای اینه که سلامت شما رو نشون بده برای اداره مهاجرت و هستند کسانی که قلمبه قلمبه پول میگیرن و یه برگه میدن که مثلا شما هیچوقت سل نداشتی در صورتی که اگر عکس قفسه سینه یارو رو نگاه کنی به آبکش میگه زکی. پس جواب این سوال شما هم بود بله دکترهایی هستن که فقط کارشون همینه ولی من به شخصه خیر این کار رو نمیکنم و به ویزیتی که میگیرم راضی هستم.در مورد اینکه آیا اگر کسی چیزی ازت بدزده ممکنه قاضی با یه پولی که یارو میذاره آزادش کنه هم باید بگم بله امکان داره. بستگی داره به تور کدوم قاضی بخوری. قاضیهایی هستن که رشوه میگیرن ولی اعتراف میکنم اینکار اینجا سختتر از ایرانه ولی بله میشه که یارو رو با یه پولی آزاد میکنن و یارو در میره به آمریکای جنوبی و دست کسی هم بهش نمیرسه. حالا برو بین اون همه مکزیکی طرف رو پیدا کن. اینجا هم دادگاهاش بدون اشکال نیست. هفته پیش بعد از ۲۲ سال مردی رو که به جرم قتل دو تا بچه در زندان اشتباهی نگه داشته بودن آزاد کردن. لینک خبرش رو خواستی میدم خودت بخون که این بابا رو بیست و چند سالگی گرفتن و حالا چهل و چند سالشه و تازه قاتل اصلی رو پیدا کردن و این یارو این همه سال گوشه زندان بوده. خیلی هست از این موارد اینجا. در مورد کسی که در اداره کار میکنه پرسیده بودی که آیا مسافر کشی میکنن بعد از وقت اداری یا خیر؟ اینجا کسی حق نداره مسافر کشی کنه دوست من. یا باید عضو تاکسیرانی باشی یا نمیتونی از این کارها بکنی بنابراین مجبوری بری یه کار دوم بگیری و بله خیلی از کارمندها کار شبانه دارن. مریضی دارم که خانومی هست ۵۳ ساله که روزها در مهدکودکی کار میکنه و شبها در اداره پست نامهها رو دسته بندی میکنه و شبی حدود ۴ ساعت بیشتر نمیخوابه. کارمندهایی هستن که از سر کار که میان بیرون شبها کارهای نیمه وقت دارن. اینجا زندگی ارزون نیست بر خلاف اون چیزی که خیلیها اونجا فکر میکنن. خیلی از مردم ۲ یا ۳ جا کار میکنن. بنده خودم دو تا مطب مختلف کار میکنم برای مثال و با اینکه اینجا هفتهای دو روز تعطیلی هست یعنی شنبهها و یکشنبهها من الان ۸ ساله که فقط یکشنبهها رو تعطیلی دارم و هر شنبه رو کار کردم در این ۸ سال. اینجا آب شربش شاید سرب نداشته باشه ولی گاهی آبش چیزهایی بدتر از سرب داره. مثلا یه بی وجدانی میاد بالای زمینی که سالها پیش زیرش مواد استفاده شده یه پالایشگاه دفن شده بوده خونه میسازه. خونهها رو ارزون میده و ملت میخرن. چند سال بعد تعداد کسانی که توی اون محله زندگی میکنن دو برابر جمعیت معمولی توشون سرطان دیده میشه. اگر باور نداری فیلم “ارن براکوویچ” رو بگیر نگاه کن که بر اساس داستان حقیقی هستش و متوجه میشی که چی میگم. آب شرب بعضی از شهرهای آمریکا اصلا قابل آشامیدن نیست دوست من. گچ و آهک و نمک هم یه خروار توی آب هست به اضافه یه سری خرت و پرتهای دیگه که ته کتری وقتی رسوب میگیره حالت بد میشه. تازه اینجا غذاهاش هرمون داره و چون از کود شیمیایی و مواد دفع آفات شیمیایی برای میوه جات استفاده میشه باید با هزار تا چیز بشوریشون که تازه همهاش هم پاک نمیشه. کیفیت غذای آمریکا خیلی پایینه دوست من. فکر میکنم این رو نمیدونستی. در مورد انتقال انرژی و اینکه پولش رو از ما میگیرن باید بگم که انرژی رو نمیدونم ولی ایالتی که من هستم آب به ایالتهای اطراف میفرسته و بعد به علت کمبود آب قیمت آب ما میره بالا. سال پیش اینجا آب کم بود برای خودمون و آب رو جیره بندی کردن. ملت هم خواستن کمک کنن و آب زیاد مصرف نکردن. آخر سال سازمان آب گفت اونقدر مردم صرفه جویی کردن که سازمان پول کافی در نیاورده. یعنی اونقدر کم مصرف کردن و پول آب کم دادن که سازمان داره ضرر میکنه. بعدش حدس بزن چی شد؟ آره پول آب رو بردن بالا که بودجه رو بتونن در بیارن! یعنی ما ضرر صرفه جویی در آب رو که خودشون پیشنهاد داده بودن رو دادیم. فکر کنم این یکی رو هم نمیدونستی. این رو هم اگر خواستی سعی میکنم لینک خبریش رو برات پیدا کنم هر چند چون مال پارساله ممکنه یه خرده سخت تر باشه پیدا کردنش. پرسیده بودی ما اینجا وام ۱۷٪ داریم. بله ما اینجا وام ۲۳٪ هم داریم. در ضمن بهره پول حساب سپرده اینجا هست ۴٪. خوبه نه؟ اینجا بنزین جیره بندی نیست دوست من ولی از طرف دولت هم کمکی نداره. یعنی مثل بنزین و نون و این چیزها در ایران نیست که دولت یه قسمتش رو بده. دوست داشتی بنزین بزنی گالونی سه دلار و بیست و دو سنت میدی بنزین میزنی و دولت هم هیچ کمکی نمیکنه به اینکه قسمتیش رو پرداخت کنه. تمام پمپ بنزینها اینجا شخصی هستش. این ور خیابون بنزین رو زده ۳.۲۲ دو خیابون میری پایینتر زده ۳.۳۱ و برای همین باید خودت بگردی ارزونترین رو پیدا کنی. اینجوری نیست که هر پمپ بنزینی بری نرخ یکسان داشته باشه. بنزین هم جیره بندی نمیشه چون باز هم دست دولت نیست. فقط قیمتش میره بالا. داره به ۴ دلار گالونی میرسه. یعنی گالونی تقریبا ۴۰۰۰ تومن. حالا وقتی بنزین شروع میکنه به بالا رفتن میری بنزین بزنی یه صف یک مایلی دم پمپ بنزین هستش. بشین تا نوبتت بشه. از جادهها پرسیده بودی که آیا دو تا ماشین که از کنار هم رد میشن آینههاشون به هم میچسبه یا نه. جادههای اتوبان و این چیزهاش نه ولی محلههای قدیمی شهر بله دقیقا اینجوری هستش. شما باید وایستی یکی رد بشه و بعد بتونی رد شی. دو تا ماشین با هم رد بشن آینه که هیچی سپر همدیگه رو هم میارن پایین. دوست داشتی چند تا از عکسهای این خیابونها که در نیویورک و فیلادلفیا و اون ایالتهای قدیمی ازشون کم نیست سعی میکنم برات پیدا کنم که ببینی. استادیوم پرسیده بودی داریم که یه استادیوم به معنی واقعی باشه. شهری که من زندگی میکنم استادیوم کم نداره. شهرهای بزرک اینجا هم استادیوم زیاد داره که با مالیات بر درآمد که از مردم میگیرن ساخته میشه. نمیدونم خوندی یا نه که اینجا مالیات بر درآمد ۳۰٪ هستش و روی اجناس غیر خوراکی هم ۸٪ مالیات هست. یعنی شما اگر یه شامپو بخری که قیمتش رو زده ۲ دلار روش موقع پرداخت دم صندوق ۲ دلار و ۱۶ سنت از شما میگیرن و این پولها میره برای شهر سازی که استادیوم هم جزو اونه. حالا من یه سوال از شما دارم. شما اجازه میدی کسی ۳۰٪ از درآمد شما رو برداره به اسم مالیات بر درآمد و روی اجناس معمولی هم ۸٪ مالیات بدی؟ اگر جواب شما بله هستش پیشنهاد بدین به دولت که مالیات بر درآمد رو بکنن ۳۰٪ و براتون استادیوم بسازن.در مورد شغل و مدرک گفته بودید که آیا شغل رو به مدرک میدن. بله دوست من مطمئن باشید که به چشم و ابرو شغل نمیدن و به مدرک شما نگاه میکنن. تازه اینجا لیسانس مدرکی به حساب نمیاد این رو میدونستی؟ من خودم با لیسانس بیولوژی هیچ کاری نتونستم بگیرم و تنها کاری که پیدا کردم این بود که در باجه یک بانک کار بگیرم با دستمزد خیلی خیلی پایین بدون بیمه و بازنشستگی. میشناسم کسانی رو که لیسانس دارن و فقط بخور و نمیر در میارن. البته لیسانس کامپیوتر و این رشتههای جدید بازارش خیلی بهتره. ولی مثلا اگر شما اینجا لیسانس ادبیات یا تاریخ یا فلسفه باشی باید زمین بشوری.در مورد مخابرات پرسیده بودی. اینجا مخابرات اصلا دولتی نیست دوست من. تمام خطهای تلفن مال شرکتهای خصوصی هستش. یعنی شما نمیتونی یه خط تلفن بخری از جایی و باید ماهیانه کرایه کنی. خط تلفن خونه من ماهی تقریبا ۳۰ دلار کرایهاش هستش و هر روزی که این خط رو نخوام نمیتونم بفروشمش. باید زنگ بزنم قطعش کنن و بابت همهی ماههایی هم که ۳۰ دلار دادم چیزی دریافت نمیکنم.مثل اینه که مثلا خونه کرایه کرده باشی. خط تلفن معمولی و موبایل و اینترنت و همه اینها فقط قابل کرایه هستش از شرکتهای خصوصی. من بین اینترنت و موبایل و تلفن معمولی یه چیزی بالای ۱۵۰ دلار ماهی میدم. موبایل هم تعداد دقیقههای معلوم داره. مثلا من ماهی ۷۰۰ دقیقه دارم که استفاده کنم و بابتش نزدیک ۷۰ دلار میدم. حالا اگر بری بالای اون ۷۰۰ دقیقه هر دقیقه رو یک دلار و بیست و پنج برای شما حساب میکنن. تازه یه چیزی بگم که مغزت سوت بکشه. وقتی من به موبایل کسی با موبایل خودم زنگ میزنم هم از من دقیقه کم میشه هم از اون. باحاله نه؟ در مورد روزنامه هم باید بگم که نه روزنامهها رو نمیبندن ولی روزنامهها گاهی برای چیزهایی که مینویسن توی دردسر میافتن. ولی بعضی کتابها رو دولت حق چاپ نمیده. ولی نه روزنامه نمی بندن. در مورد اعتراض عمومی پرسیده بودین که چجوری بهش جواب میدن. اینجا برای هر گونه تحصن و اعتراضی باید مجوز داشته باشی از دولت. یعنی نمیتونی مثلا ۲۰۰ نفر رو جمع کنی وسط خیابون و بگی دارم اعتراض میکنن. این کار رو کردن همان و توی ماشین پلیس چپانده شدن همان و زندان رفتن همان. اینجا وسط خیابون نمیتونی راه بیافتی. اگر میخوای اعتراض کنی باید جایی باشه که راه رو بند نیاره. مثل یه پارک و باید اگر بیشتر از یه تعداد آدم قراره بیاد خبر بدی که پلیس و آتش نشانی و آمبولانس هم بفرستن اونجا باشه که اگر چیزی شد اونجا باشن. ولی بله اگر پاشی بری وسط خیابون داد بزنی و امنیت عمومی و حتی آرامش عمومی و نظم ترافیک رو به هم بزنی میبرنت زندان. من نمیرم و این چیزها هم وجود نداره. یا میری یا میخوابونن زمین دستبند میزنن میبرن. اینجا پلیس با کسی چونه نمیزنه. میگه باید بیای باید بری تا بعدا کارت معلوم بشه. نری هم حق دارن بخوابوننت زمین به شکم و از پشت دستبند بزنن ببرنت. در مورد اقتصاد هم حرف شما رو درک میکنم. شما هم دوست داشتی میتونی از مهدی در مورد اینجا بپرسی شاید نظرت یه خرده تغییر کنه. از سختیهای اینجا بپرس این دفعه که باهاش حرف زدی. امیدوارم که اینها جواب سوالهایی باشه که شما پرسیده بودی. البته اونجوری که من حس میکنم شما شاید فکر میکردی جواب همه سوالهایی که پرسیدی باید نه باشه. ولی خوب خیلیهاش هم آره از آب در اومد. در آخر بگم که این نوشته رو من به عنوان مقایسه اینجا با هیچ جای دیگه ننوشته بودم. همون جوری که اسم نوشته میگه فقط حقایق مختصری بود که لیست کردم. شما چیزهایی که از من پرسیدی مقایسه مستقیم اینجا با ایران هستش ولی برای اینکه سوالهای شما رو بی جواب نذاشته باشم تا جایی که میتونستم جواب دادم ولی باز هم میگم که منظور از نوشتهی من اصلا مقایسه نبود و فقط یه جور نقل حقایق بود که هر کسی برای خودش فکر کنه و ببینه اون چیزی که از اینجا میدونه حقیقت داره یا نه. روزهات شاد و شبهات شادتر.