جناب آقای دکتر احمد صدری در مقاله ای که در اکتبر ۲۰۰۶ نوشته اند٬ ضمن بیان نگرانی های خود از تقلب و خیانت در امانت علمی ٬ هشدارها و رهنمودهایی ارائه کرده اند که بسیار خواندنی است. ضمن نقل این مقاله در یادداشت حاضر٬ به همه عزیزان مژده داده می شود که امروز (پنجشنبه) مقاله این استاد محترم در مورد نقد the movie 300 در اعتماد ملی در دسترس علاقه مندان خواهد بود.
و اینک متن مقاله مربوط به ضرورت حفظ امانت علمی:
همه کیشیم
احمد صدری
یک عمه ای داشتیم، خدا بیامرزدش، بنام جمیله خانم. فقط ترکی حرف میزد و مثلهای خوبی داشت. میگفت هر از چند وقتی که مرغهای حیاط حمله میکنند به اتاق، کدبانو چوب را برمیدارد بدنبالشان و داد میزند: "کیش، کیش." این مرغها هم هی دور اتاق میدوند و از هم میپرسند: "کیش توئی؟" و میگویند: "من که نیستم اما هر که هست ببینی چه کار کرده که خانم اینقدر از دستش عصبانی است!" و همگی دور میدوند و میدوند تا کدبانوی محترمه با چوب میزند پای یکی از آنها را میشکند. مرغها هم همانطور در حال دویدن میگویند: "آها! پس کیش این بود!" این مثل بدان آوردم که هر وقت با دانشگاهیان هموطن مینشینم همه از تقلب و دزدی علمی شکایت دارند. اساتید از دانشجویان گله میکنند و میگویند شنیده اند تقلب در غرب بسیار نادر است -- که هست. پای درددل دانشجویان هم که مینشینی میگویند استادی تحقیقشان را بنام خود بچاپ رسانده و البته برای خالی نبودن عریضه در مقدمه از آنها برای زحماتشان تقدیر کرده است. میگویند شنیده اند در هیچ جای دنیا وضع به این بلبشوئی نیست -- که نیست. خلاصه همه ماتِ مات بدنبال کیش میگردند.
حالا میگوِِیید هزار تا اشکال اخلاقی داریم، اینهم رویش. اما اشکال تقلب و دزدی علمی فقط در جنبه اخلاقی آن نیست زیراچنین رفتاری مانع جدی رشد علمی در مملکت است. کسی که مثلاَ کتابی تخصصی را در یکی از رشته های علوم اجتماعی میخواند قطعاً میخواهد محتوی آنرا در چارچوب پیشفرضهای نحله فکری نویسند ه آن ارزیابی کند. ولی وقتی کتابی در اثر سرقت از نظر علمی یتیم شد دیگر نمیتوان آن را ارزیابی کرد. تداوم اینگونه ترجمه های ضعیف و بی شجره النسب موجب وضعی میشود که مرحوم فردید به آن "امتلاء یا امتناع فکری" میگفت -- حال بگذریم که همین اصطلاح را هم حریفان بنام خودشان به ثبت داده اند. خلاصه آثار علمی مسروقه هم مثل آثار عتیقه قاچاقی اند که وقتی از زمینه حفاری و کشف خود جدا شدند سه چهارم ارزش علمی خود را از دست میدهند.
نخست تاسیس زیر نهادهای غیر دولتی برای نظارت بر امانت علمی در جامعه پژوهشگران است. انجمن های علمی (مثلاً انجمن زیست شناسان یا جامعه شناسان ایران) میتوانند با تاسیس دفتری به پاسبانی از امانت علمی در حریم خود بپردازند. این دفتر ها میتوانند از طریق ایجاد پایگاههای اینترنتی بیلان کار خود را به عموم اعلام نمایند. مثلاً اگر متقاضی ارتقائی مدارک قلابی یا مقاله مسروقه ای را به دانشگاه خود ارائه داد میبایست علاوه بر رد تقاضا مراتب برای رسیدگی و مجازات به کمیته امانت علمی انجمن علمی مزبور نیز ارجاع گردد. اگر این نهاد ها جا بیافتند طبعاً کشف و افشای دزدی علمی تسریع شده و هزینه آن بالا خواهد رفت. نتیجه هم این خواهد بود که احتمال زدن به میانبر های نادرست برای تشنگان شهرت و پیشرفت کمتر خواهد گردید.
در سطح تقلبهای دانشجوئی خوبست کمیته هائی مرکب از دانشجویان و اساتید برای نظارت بر امانت علمی در دانشگاه ها تشکیل شود. ریاست و اکثریت در کمیته های مزبور البته باید با دانشجویانی باشد که با رای عام دانشجویان انتخاب شده اند. از جمله وظایف این مراکز رسیدگی بیطرفانه به اتهامات مربوط به تقلب و تشکیل پرونده برای متخلفین خواهد بود تا در صورت تکرار جرم مجازاتهای سنگین تری (از نمره صفر در پروژه یا درس تا محرومیت موقت و تعلیق) در مورد آنها اعمال شود. باید تقلب را بعنوان جرمی عمومی علیه جامعه دانشجوئی تلقی کرد و نه یک "زرنگی" یا "بزهی بی قربانی" که تنها استاد در آن ذینفع و صاحب اختیار است. باید این کم کم جا بیافتد که دانشجوی متقلب علاوه بر پایمال کردن شرف دانشجوئی خود (قبل از اینکه کلاهی سر استاد بگذارد) حق دانشجویان درستکار را پایمال کرده است.
و بلاخره روشنفکران، روشنگران و دلسوزان پیشرفت علمی میتوانند از طریق اطلاع رسانی و استفاده از وسائل ارتباط جمعی قبح خیانت در امانت علمی را آشکار کنند. هدف هو کردن متقلب نگونبختی که از بد حادثه گیر افتاده نباید باشد. بلکه مشکل را در سطح کلان فرهنگی باید شناخت و راه حل مناسب برای آن باید یافت. و باید دانست که تا برای محو خرده فرهنگ تقلب از پائین و دزدی علمی از بالا اقدام جدی نکنیم همه کیشیم.
احمد صدری
اکتبر 2006