اخبار موسسه آموزشی و پژوهشی علمی - کاربردی

اخبار ٬ مقالات٬ اختراعات اساتید و دانشجویان در عرصه علم و صنعت

اخبار موسسه آموزشی و پژوهشی علمی - کاربردی

اخبار ٬ مقالات٬ اختراعات اساتید و دانشجویان در عرصه علم و صنعت

دکتر احمد صدری: ارزش امانت علمی را پاس بداریم.

جناب آقای دکتر احمد صدری در مقاله ای که در اکتبر ۲۰۰۶ نوشته اند٬ ضمن بیان نگرانی های خود از تقلب و خیانت در امانت علمی ٬  هشدارها و رهنمودهایی ارائه کرده اند که بسیار خواندنی است. ضمن نقل این مقاله در یادداشت حاضر٬ به همه عزیزان مژده داده می شود که امروز (پنجشنبه) مقاله این استاد محترم در مورد نقد the movie 300 در اعتماد ملی در دسترس علاقه مندان خواهد بود.

و اینک متن مقاله مربوط به ضرورت حفظ امانت علمی:

همه کیشیم

احمد صدری

 

یک عمه ای داشتیم، خدا بیامرزدش، بنام جمیله خانم.  فقط ترکی حرف میزد و مثلهای خوبی داشت.  میگفت هر از چند وقتی که مرغهای حیاط حمله میکنند به اتاق، کدبانو چوب را برمیدارد بدنبالشان و داد میزند: "کیش، کیش."  این مرغها هم هی دور اتاق میدوند و از هم میپرسند: "کیش توئی؟" و میگویند: "من که نیستم اما هر که هست ببینی چه کار کرده که خانم اینقدر از دستش عصبانی است!"  و همگی دور  میدوند و میدوند تا کدبانوی محترمه با چوب میزند پای یکی از آنها را میشکند.  مرغها هم همانطور در حال دویدن میگویند: "آها! پس کیش این بود!"  این مثل بدان آوردم که هر وقت با دانشگاهیان هموطن مینشینم همه از تقلب و دزدی علمی  شکایت دارند.  اساتید از دانشجویان گله میکنند و میگویند شنیده اند  تقلب در غرب بسیار نادر است --  که هست.   پای درددل دانشجویان هم که مینشینی میگویند استادی تحقیقشان را بنام خود بچاپ رسانده و البته برای خالی نبودن عریضه در مقدمه از آنها برای زحماتشان تقدیر کرده است.  میگویند شنیده اند در هیچ جای دنیا وضع به این بلبشوئی نیست --  که نیست.  خلاصه همه ماتِ مات بدنبال کیش میگردند. 

 عدم رعایت امانت علمی در همه نظامهای ارزشی جهان مذموم است ولی زشتی و هزینه آن همه جا یک اندازه نیست.  در آموزش عالی جدید ما که اقتباسی از نظام اروپائی است ارزش امانت علمی هرگز بطور مطلوب منتقل نشده است.  یادم هست که در زمان دانشجوئی ما استادی با دکتری آموزش و پرورش یکباره کتابی نوشت در انسانشناسی فیزیکی.  بعد معلوم شد که ترجمه را تز دانشجوئی قرار داده و بدون معطلی آنرا بنام خودش جا زده است.  دیگر نه از مولف فلکزده اسمی مانده بود نه از مترجم بیچاره.  منظور اینکه همیشه مشکل بی امانتی علمی را داشته ایم ولی ظاهراً در دهه های اخیر (بعلت بی هنجاریهای ناشی از شوک تغییر نظام و گردش نخبگان و رشد انفجاری دانشگاه ها) بنظر میرسد که تقلب و دزدی علمی همان ته مانده قبحش را هم از دست داده باشد.  متقلب دیگر  نه ترسی از خدا دارد و نه از بنده خدا، نه از آبرویش میترسد و نه از شغلش.  هزینه چندان گزاف رسمی (مثل اخراج از دانشگاه) یا غیر رسمی (مثل بی آبرو شدنی که منجر به منزوی شدن در دنیای آکادمیک شود) هم در کار نیست.  شاید هم حساب میکنند کی به کی است؟  تا بیایند دزدی ما را کشف کنند ارتقایمان را گرفته ایم و سکه های طلایمان را هم به جیب زده ایم.

 حالا میگوِِیید هزار تا اشکال اخلاقی داریم، اینهم رویش.  اما اشکال تقلب و دزدی علمی فقط  در جنبه اخلاقی آن نیست زیراچنین رفتاری مانع جدی رشد علمی در مملکت است.  کسی که مثلاَ کتابی تخصصی را در یکی از رشته های علوم اجتماعی میخواند قطعاً میخواهد محتوی آنرا در چارچوب پیشفرضهای نحله فکری نویسند ه آن ارزیابی کند.  ولی وقتی کتابی در اثر سرقت از نظر علمی یتیم شد دیگر نمیتوان آن را ارزیابی کرد.  تداوم اینگونه ترجمه های ضعیف و بی شجره النسب موجب وضعی میشود که مرحوم فردید به آن "امتلاء یا امتناع فکری" میگفت -- حال بگذریم که همین اصطلاح را هم حریفان بنام خودشان به ثبت داده اند.  خلاصه آثار علمی مسروقه هم مثل آثار عتیقه قاچاقی اند که وقتی از زمینه حفاری و کشف خود جدا شدند سه چهارم ارزش علمی خود را از دست میدهند. 

 در مقام علت یابی باید با جامعه شناسان همآواز باشیم که وقتی کژروی همه گیر شد دیگر نباید علت آنرا در امیال منحرف فردی جستجو کرد بلکه باید بدنبال شرایط اجتماعی گشت که کژروی را تولید انبوه میکنند. حدسهائی میشود زد ولی خوب میشد اگر دانشجویان جامعه شناسی میتوانستند با استفاده از تحقیق میدانی و مطالعات تطبیقی علل این عارضه همه گیر را جستجو کنند.  متاسفانه مطالعه این پدیده در فضای فعلی حاکم بر تحقیق مشکل است زیرا فرهنگ عدم صداقت علمی به زحمت میتواند شفاف و خود نگر باشد: مستان شهر حکم مست گیری را نمی پسندند.  به آیندگان هم امید چندانی نباید بست . زیرا استادان فردای ما دانشجویان امروزند که راه و روش تحقیق واخلاق علمی خود را در این مکتب آموخته اند.  اما حل این مشکل محال هم نیست.  میتوانیم از چند قدم ساده شروع کنیم.

  نخست تاسیس زیر نهادهای غیر دولتی برای نظارت بر امانت علمی در جامعه پژوهشگران است.  انجمن های علمی (مثلاً انجمن زیست شناسان یا جامعه شناسان ایران) میتوانند با تاسیس دفتری به پاسبانی از امانت علمی در حریم خود بپردازند.  این دفتر ها میتوانند از طریق ایجاد پایگاههای اینترنتی بیلان کار خود را به عموم اعلام نمایند.   مثلاً اگر متقاضی ارتقائی مدارک قلابی یا مقاله مسروقه ای را به دانشگاه خود ارائه داد میبایست علاوه بر رد تقاضا مراتب برای رسیدگی و مجازات به کمیته امانت علمی انجمن علمی مزبور نیز ارجاع گردد.   اگر این نهاد ها جا بیافتند طبعاً کشف و افشای دزدی علمی تسریع شده و هزینه آن بالا خواهد رفت.  نتیجه هم این خواهد بود که احتمال زدن به میانبر های نادرست برای تشنگان شهرت و پیشرفت کمتر خواهد گردید. 

 در سطح تقلبهای دانشجوئی خوبست کمیته هائی مرکب از دانشجویان و اساتید برای نظارت بر امانت علمی در دانشگاه ها تشکیل شود.  ریاست و اکثریت در کمیته های مزبور البته باید  با دانشجویانی باشد که با رای عام دانشجویان انتخاب شده اند.  از جمله وظایف این مراکز رسیدگی بیطرفانه به اتهامات مربوط به تقلب و تشکیل پرونده برای متخلفین خواهد بود تا در صورت تکرار جرم مجازاتهای سنگین تری (از نمره صفر در پروژه یا درس تا محرومیت موقت و تعلیق) در مورد آنها اعمال شود.  باید تقلب را بعنوان جرمی عمومی علیه جامعه دانشجوئی تلقی کرد و نه یک "زرنگی" یا "بزهی بی قربانی" که تنها استاد در آن ذینفع و صاحب اختیار است.  باید این کم کم جا بیافتد که دانشجوی متقلب علاوه بر پایمال کردن شرف دانشجوئی خود (قبل از اینکه کلاهی سر استاد بگذارد) حق دانشجویان درستکار را پایمال کرده است.

  و بلاخره روشنفکران، روشنگران و دلسوزان پیشرفت علمی میتوانند از طریق اطلاع رسانی و استفاده از وسائل ارتباط جمعی قبح خیانت در امانت علمی را آشکار کنند.  هدف هو کردن متقلب نگونبختی که از بد حادثه گیر افتاده نباید باشد.   بلکه مشکل را در سطح کلان فرهنگی باید شناخت و راه حل مناسب برای آن باید یافت.  و باید دانست که تا برای محو خرده فرهنگ تقلب از پائین و دزدی علمی از بالا اقدام جدی نکنیم همه کیشیم.   

احمد صدری

اکتبر 2006

پای صحبت استاد "پرویز شهریاری" برجسته‌ترین چهره ماندگار ریاضی

خبرگزاری جمهوری اسلامی ‪۸۵/۱۲/۲۰‬

خوبی‌ها را "جمع" کنیم
بدی‌ها را "تفریق" کنیم
دوستی‌ها را "ضرب" کنیم
شادی‌ها را "تقسیم" کنیم
" ... از ابتدا به ریاضیات علاقه‌مند بودم و در مدرسه بیشتر برای همکلاسی‌هایم نقش معلم ریاضی را داشتم.

در دانشسرای مقدماتی رو به رو شدم با استادی که از فلسفه سخن می‌گفت و من جذب آن شدم. تصمیم گرفتم در رشته ادبی درس بخوانم که در آن از فلسفه سخن می‌گفت. چند روزی در دانشکده در کلاسهای رشته ادبیات شرکت کردم اما در آن زمان کلاس‌های این رشته بسیار شلوغ بود و همین موضوع باعث شد علیرغم حضور اساتید برجسته‌ای مانند دکتر معین و دکتر هشیار، چند روزی بیشتر در آنجا دوام نیاورم و رشته تحصیلی ادبیات را رها کنم. آن زمان در رشته ریاضی دانشسرا تنها شش دانشجو تحصیل می‌کردند که یکی از آنها هم وسط سال رفت و در این رشته من ماندم و ..."
استاد شهریاری، برجسته‌ترین "چهره ماندگار" ریاضی، ‪ ۸۰‬ساله است. او دوم آذر ماه ‪ ۱۳۰۵‬خورشیدی در محله "دولت خانه" کرمان از مادر و پدری دهقان زاده و پیرو آیین زرتشت به دنیا آمد. ‪ ۱۲‬ساله بود که پدرش به دلیل تجویز داروی اشتباه در سن ‪ ۴۶‬سالگی درگذشت. پرویز ماند و یک خواهر و دو برادر کوچکترش به نام هرمز و سهراب.

پرویز و هرمز برای کمک به خانواده مجبور شدند برای گذران معیشت و کمک به مادرشان "گلستان" در همان دوره کودکی به کار بنایی و کوزه گری روی بیاورند.او و برادرش با جمع آوری بوته از بیابان برای سوخت کوره هر روز از صبح تا شب سخت کار می‌کردند. مادرشان "گلستان"، شیرزنی بود که برای ادامه تحصیل بچه‌ها با پنبه- پاک کنی، پشم ریسی و شکستن بادام، خرج تحصیل پرویز و سایر بچه‌ها را تامین می‌کرد تا اینکه آنان را به عالی‌ترین مدارج علمی رساند.

پرویز، پس از طی دوران ابتدایی و دبیرستان در سال ‪ ۱۳۲۱‬وارد دانشسرای مقدماتی کرمان و سپس در دانشکده علوم وارد رشته ریاضی شد و همزمان با تحصیل، در مدارس ریاضی تدریس می‌کرد. در سال ‪ ۱۳۲۹‬یک دوره کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تهیه و تدوین کرد و در سال ‪ ۱۳۳۲‬موفق شد مدرک لیسانس خود را در رشته ریاضی از دانشکده علوم دانشگاه تهران دریافت کند.

او درسال ‪ ۱۳۳۹‬اولین کلاس کنکور در ایران را با نام گروه فرهنگی- خوارزمی در خیابان دانشگاه تاسیس کرد و دبیرستان پسرانه خوارزمی و سپس دبیرستان دخترانه مرجان را تاسیس کرد و در کنار آن به تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشسرای عالی مشغول شد.

پیش از انقلاب سال‌ها سرپرستی دفتر ترویج علوم وزارت آموزش عالی را بر عهده داشت و تا سال ‪ ۱۳۷۰‬نشریه‌های مختلفی را برای جامعه علمی و دانشجویی منتشر می‌کرد که آخرین آن نشریه "آشنایی با ریاضیات" بود که ‪۷۲‬ شماره آن منتشر شد.

او می‌گوید وزارت ارشاد با امتیاز این نشریه که در ابتدا نام "آشتی با ریاضیات" را برای آن پیشنهاد کرده بودم، با من موافقت نکرد، لذا برای چاپ هر شماره باید به‌ارشاد مراجعه می‌کردم و اجازه انتشار می‌گرفتم که از سال ‪ ۷۰‬دیگر خسته شدم و انتشار این نشریه نیز متوقف شد.

او، نزدیک به ‪ ۶۰‬سال از عمرش را معلم ریاضی و استاد دانشگاه بوده، در خانه‌ای قدیمی در شمال تهران زندگی می‌کند، هنوز هم وقتش را به مطالعه و نوشتن می‌گذراند.این روزها برای گذران زندگی به انتشار دو ماهنامه "چیستا" و "دانش و مردم" کمک می‌کند. "چیستا" یک لغت اوستایی است، به معنی "دانش".

او می‌گوید: از سال ‪ ۱۳۲۴‬شمسی تا هشت سال پیش معلم بودم، استخدام نبودم ، لذا بازنشستگی و حقوق بازنشستگی ندارم و از طرفی حوصله و توان آن را هم ندارم که دنبالش بروم.

" نباید راه‌ها را به روی انسان‌ها بست، برای مثال همه می‌فهمند که اعتیاد بد و نابودکننده است، اما وقتی فرد احساس می‌کند که هیچ گریز و راهی ندارد، به دنبال اعتیاد می‌رود."
"من معتقدم که در مورد هیچ کاری نباید منتظر کمک دستگاه‌های دولتی بود، انسان باید خودش تلاش کند، به نتیجه که رسید اعلام کند."

... برای گفت‌وگو با او به خانه‌اش رفته بودیم. علاوه بر کتابخانه، هر جای خانه را که نگاه می‌کردی کتاب روی هم انباشته شده بود. میز ناهارخوری نسبتا بزرگی در وسط حال بود که سرریز از کتاب شده بود و در گوشه‌ای از آن، چند قلم برای نوشتن و یک گوشی تلفن قدیمی.

استاد شهریاری به ما گفت که در خانه‌ام حدود ‪ ۴۰‬هزار جلد کتاب دارم که بخشی را خودم نوشته و ترجمه کردم و بخشی دیگر نوشته سایر نویسندگان است. او می‌گوید "مرداد ماه ‪" ۸۴‬بنیاد فرهنگی پرویز شهریاری" به ثبت رسید که اگر محل آن در منطقه‌ای در اواسط شهر که دسترسی مردم به آن زیاد باشد، تعیین شود، این کتاب‌ها را به محل این بنیاد منتقل می‌کنم."
استاد می‌گوید: از همان سال‌های اول زندگی شروع به کار ترجمه و تالیف کردم ، زبان فرانسه را در دوره متوسطه و دبیرستان یاد گرفتم که چهار - پنج کتاب ار فرانسه ترجمه کردم از جمله تاریخ حساب و تاریخ آنالیز حساب، بعد زبان روسی را با همت خودم یاد گرفتم، برادرم یک کتاب خود آموز روسی به فرانسه و یک فرهنگ لغات فرانسه به من داده بود و اگر مشکلی در لغت ها داشتم به آن مراجعه می‌کردم.

همچنین دوستی داشتم که مادرش از آنجا که اهل باکو بود، به زبان روسی تسلط داشت و از او نیز برای یادگیری این زبان کمک می‌گرفتم. اولین کتابی که از روسی به فارسی ترجمه کردم دو فصل از چهل فصل کتاب "ریاضیات، محتوی و روش آن" بود که فصل اولش بیشتر فلسفی و تاریخ و فصل دومش درباره جبر بود. بعد از اینکه به زبان روسی بیشتر مسلط شدم کتاب‌های ریاضی روسی را ترجمه می‌کردم تا بالاخره تمامی ‪ ۴۰‬فصل کتاب یاد شده را ترجمه کردم که به چاپ رسید.

"من به رشته‌های فلسفه، هنر و ادبیات نیز علاقه‌مندم و در این زمینه کتاب‌هایی را از روسی به زبان فارسی ترجمه کردم."
استاد شهریاری به عنوان نمونه‌ای از خروار، به ترجمه کتاب "باد وباران" که هزار صفحه است و به چاپ رسیده و کتاب‌های کوچکی مثل داستان های علمی ادبی، اخلاق فلسفه و ریاضیات و ارتباط آنها و کتاب "ریاضیات و هنر" که یک جلد آن را به ما هدیه داد، اشاره می‌کند.

استاد پرویز شهریاری در سال ‪ ۸۴‬از سوی ستاد چهره‌های ماندگار به عنوان برجسته‌ترین چهره ماندگار ریاضی کشور برگزیده شد و نیم قرن تلاش و تحقیق و تالیف و ترجمه او در راه توسعه علم و دانش در کنار سایر چهره‌های ماندگار کشور ارج نهاده شد.

وی می‌گوید "علاوه بر تهیه مطالب علمی برای دو ماهنامه "چیستا" و "دانش و مردم" ، اگر وقتی برایم بماند صرف تاریخ ریاضی می‌کنم. او کتابی درباره درباره کوشیار گیلانی و ابومحمد خجندی را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است.

* تاریخ ریاضی در ایران از زبان استاد شهریاری:
به گفته او تاریخ ریاضی در ایران، به حدود ‪ ۶۰۰‬سال پیش برمی‌گردد و دوران شکوفایی آن از قرن سوم تا نهم هجری است که ایران در آن زمان مهد همه علوم بود و در راس علوم جهان قرار گرفته بود. این دوره از محمد خوارزمی آغاز می‌شود که اسم "جبر" را مدیون او هستیم و ابوریحان بیرونی و هم دوره‌اش کوشیار گیلانی، و ابومحمد خجندی و خیام نیشابوری چهره‌های تابناک ریاضی در این دوره هستند. ابوریحان، سرتاسر سال مشغول مطالعه و نوشتن بود و تنها در روز عید نوروز و روز مهرگان قلم را کنار می‌گذاشت.

او در زمان حکومت محمود غزنوی زندگی می‌کرد، محمود ابتدا تصمیم داشت ابوریحان را بکشد زیرا برخی متعصبان معتقد بودند که ریاضیات، باعث رسوخ افکار شیطانی درانسانها می‌شود. اما به شاه خبر دادند که ابوریحان اختر شناس هم هست، لذا با این باور که او با این علم می‌تواند مشکلاتی از او را حل کند، از کشتن او گذشت و بجای آن او را در غزنین زندانی کرد تا هشت ماه بعد که او را با خود به هند برد.

زمانی که ابوریحان به همراه محمود به هند عزیمت کرد، در این سفر به مجمع دانشمندان هندی رفت و چند روزی به مباحث آنان گوش می‌داد که یک روز اختر شناسی هندی مساله‌ای را مطرح کرد اما گفت که استدلال ریاضی آن را نمی‌داند. ابوریحان در آن مجلس استدلال ریاضی این مساله را برای دانشمندان هندی تشریح کرد که مورد اقبال آنان قرار گرفت و از آن روز ابوریحان، بزرگ مجلس شد و بقیه شاگرد او شدند.

ابوریحان زبان سانسکریت را یاد گرفت و کتاب‌هایی را ترجمه می‌کرد.او طی اقامت خود در هند، کتاب "مال الهند" را نوشت که تمام گزارشات مربوط به شرح حال هندی‌ها و قبایلشان در این کتاب آمده است و به گفته استاد شهریاری، اگر این کتاب نبود، هندی‌ها امروز از گذشته خود این همه اطلاعات نداشتند.

ابوریحان تا پایان زندگی محمود در ایران بود و با سرکار آمدن مسعود- غزنوی برای اولین بار به خوارزم سفر کرد. ابوریحان در این سفر دلباخته‌ای "ریحانه" نام شد اما سخنی از آن به میان نیاورد تا او با فرد دیگری ازدواج کرد. او که به مناسبت علاقه‌اش لقب "ابو ریحان" گرفته بود، سال‌ها بعد، پس از مرگ همسر ریحانه، به خواستگاری او رفت و با او ازدواج کرد.

"خیام" نیز از ریاضی‌دانان این عصر است که کتاب‌های بسیاری نوشت که نزدیک به ‪ ۵۰‬کتاب از خیام اسم می‌برند که مهمترین ان " جبر و مقابله" است که در آن حل معادلات درجه سوم را شرح داده است.

شهریاری درباره تاریخچه علائم ریاضی گفت در گذشته درباره روابط بین چیزها علایم حتی علامت بعلاوه (+) یا منها(-) یا مساوی (=) وجود نداشت و ریاضیدانان، معادلات و تساوی‌های خود را تشریح می‌کردند و به تفصیل می‌نوشتند.

او با اشاره به این که این علایم در ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬سال گذشته ابداع شده‌اند، درباره پیدایش علامت بعلاوه و منها گفت " یک آلمانی روی بشکه‌های نوشیدنی پر علامت بعلاوه (+) می‌گذاشت و روی بشکه‌های خالی علامت منها (-) و از آن پس این علامت مورد استفاده دیگران نیز قرار گرفت. به گفته او علامت مساوی (=) نیز توسط یک انگلیسی ابداع شد که دیگران نیز به تدریج از آن استفاده کردند.

ابوریحان درباره همه چیز به خصوص علایم جمع و منها و ضرب و تقسیم به جای نوشتن علایم آن را شرح وتفضیل و توضیح می‌داد.

مشهور است فردی که شطرنج را کشف کرده هندی بود او را بردند نزد حاکم آن زمان که از او تشکر و قدردانی کند، حاکم گفت هر چه می‌خواهد به او بدهید و این کاشف شطرنج گفت برای خانه اول شطرنج یک دانه گندم ، خانه دوم دو برابر و خانه سوم دوبرابر خانه دوم ...تا خانه آخر به همین شکل به من گندم بدهید، که پس از محاسبه متوجه شدند باید تمام گندم‌های تولید شده در طول هفت سال در کشور را به این کاشف شطرنج بدهند که ابوریحان این معادله و نحوه محاسبه این میزان گندم را حل کرده است.

در دوره خیام، برخی متعصبان با یادگیری ریاضی مخالفت می‌کردند و آن را عامل اغتشاش ذهن می‌دانستند به همین دلیل بود که ابوریحان، ریاضیدان بزرگ، بااین که معادله درجه سوم را حل کرده بود، جرات اعلام این کشف را ن نداشت.

به گفته شهریاری، در دوران گذشته که هر مکانی برای خود حاکمی مستقل داشت، این امر برای دانشمندان امتیاز قابل توجهی بود زیرا حاکمان مناطق مختلف، افکار و طرزتفکرهای متفاوتی داشتند و اگر دانشمندی در یکجا احساس خطر می‌کرد، می‌توانست با رفتن به منطقه دیگری به کار و فعالیت خود ادامه دهد و یا افکار تازه‌ای را مطرح سازد. در آن زمان، بغداد یکی از مراکز مهمی علمی جهان بود و بسیاری از ریاضی‌دانان ایرانی به آنجا می‌رفتند.

ابوریحان مطالعات زیادی روی کره ماه داشت. او در آن زمان متوجه مساله ماه گرفتگی شده بود به طوری که نامه‌ای به یکی از ریاضی دانان ایرانی که در مرکز علمی بغداد می‌زیسته نوشت و به او گفت من از ایران و شما از عراق، ماه را رصد کنیم و نتیجه را باهم مقایسه کنیم. ابوریحان از این همکاری‌ها استفاده فراوانی کرد و به کروی بودن و حرکت زمین نیز پی برده بود که در کتاب هایش به این مساله اشاره می‌کند اما این دستاورد علمی بعد به اسم اروپایی‌ها تمام شد.

خیام نیز درباره عددهای "گنگ" مثل عدد پی که ‪ ۳/۱۴‬است، مطالعه و استدلال کرده و اعلام کرده بود که عددهای گنگ به فراوانی عددهای گویا است که این مساله بعدا به نام فردی هلندی به نام ‪imuos devand‬س "سیموس دواند" ثبت شد در حالی که اصل آن مربوط به خیام است.

ظرف ‪ ۶۰۰‬از قرن سوم تا نهم هجری، که فقط ایران مهد علم و تمدن بود، اروپایی‌ها هیچگونه ارتباطی با علم نداشتند. آنها از قرن شانزدهم شروع به استدلال ریاضی می‌کنند که به تدریج به اینجا رسیدند در حالی که در آن ‪ ۶۰۰‬سال ، فردی مثل ابوریحان و خیام، کوشیارگیلانی و "ابوالوفای بوزجانی" در دنیا نداشتیم. ابوالوفای بوزجانی در بوزجان می‌زیست که درآن زمان در خراسان و نزدیک مرز افغانستان بود که الان هنوز خرابه‌هایش در آن منظقه باقی مانده است.

* آشتی با ریاضی:
از استاد پرویز شهریاری که سالهای دراز آموزگار و استاد موفق ریاضیات بوده است، درباره دانش آموزان و آشتی با ریاضی پرسیدیم و اینکه هنوز این سووال برای آنها وجود دارد که ریاضی محض به چه دردی می‌خورد؟ او در پاسخ گفت: معلمان باید برای تدریس ریاضی روشی در پیش بگیرند که در دانش آموز علاقه ایجاد شود و زیبایی‌های ریاضیات نزد او نمایانده شود.

"معلم باید ذهن دانش آموزان را فعال کند به طوری که مسائل را از طریق طرح سووال از آنان به آنها بیاموزد نه آنکه به آنها خشک درس بدهد و از آنها جواب بخواهد."
استاد شهریاری می‌گوید : من به هنگام تدریس ریاضی چیزی را که می‌دانستم مطرح نمی‌کردم، از شاگردان می‌خواستم که جواب بدهند، خوب عده‌ای پرت و پلا جواب می‌دانند و یکی دو نفر نیز در کلاس، جواب درست را می‌گفتند که اولی‌ها را تنبیه یا تحقیر نمی‌کردم اما گروه دوم را تشویق می‌کردم.

* ریاضیات و هنر
او می‌گوید: ریاضیات و هنر بسیار به هم نزدیکند، معیار ریاضیدان مانند معیار نقاش یا شاعر، زیبایی است، اندیشه‌ها هم مانند رنگها یا واژه ها باید در هماهنگی کامل و سازگار با یکدیگر باشند.

" زیبایی نخستین معیار سنجش است، ریاضیات قدیمی‌ترین دانش‌ها و موسیقی کهن‌ترین هنرهاست و قدمت هر دو به دورترین دوره‌های پیش از تاریخ می‌رسد." "آدمی به هر دو اینها نیاز داشت، "علم موسیقی" یکی از اصول حکمت ریاضی است، یادداشت کردن موسیقی به مراتب دشوارتر از یادداشت اندیشه و سخن است، صوت موسیقی، دارای ارتفاع، طول و نیروست یعنی دارای سه بعد است و به همین مناسبت ثبت و ترسیم آنها با دشواری‌های زیاد همراه می‌شود. هنر و ریاضیات هر دو به غایت انسانی‌اند و هر دو کمال و ایده‌ال را می‌جویند و هر دو شیفتگی و عشق را می‌ستایند."
استاد برجسته ریاضیات کشور وجود کنکور و نحوه برگزاری آن در کشور را بسیار نادرست می‌داند و می‌گوید: "اینکه سووالات کنکور چهار جوابی است خوب نیست، در بسیاری موارد می‌توان دو جواب را کاملا درست دانست، افرادی که در این کنکور گرفتار شده‌اند، اصلا در علم نمی‌توانند پیش بروند." او می‌افزاید " باید برای کنکور فکری اساسی کرد، هیج جای دنیااینگونه نیست ، همه جای دنیا برای ورود به دانشگاه داوطلب وجود دارد، اما اینجوری امتحان نمی‌گیرند."
"در سالهای گذشته، هر دانشکده‌ای برای خودش سووال تشریحی می‌داد و امتحانی می‌گرفتند و نتیجه را اعلام می‌کردند. اما اکنون به جز شاگردانی که استعدادهای خاص دارند و با افراد متوسط فرق می‌کنند، بقیه عملا در کنکور مردود می‌شوند و یا به رشته مورد نظرشان دست پیدا نمی‌کنند."
"در کنکور بسیاری از شاگردان خوب مردود می‌شوند، زیرا ذهنشان اجازه نمی‌دهد پاسخ فوری و بسیار سریع سوالات را انتخاب کنند و این امکان وجود دارد که گاه شاگردانی قبول شوند که بر حسب تصادف سوال‌ها را صحیح پاسخ می‌دهند."
او تاکید می‌کند برای آموزش جوانان و وارد کردن آنان به مقاطع آموزش عالی و اصلاح آزمون سراسری یا کنکور "جدا باید فکری کرد."

دسترسی رایگان به مقالات Sage تا نهم اسفند

گرچه برخی از دانشگاهها و موسسات آموزشی به دلیل محدودیت های مالی از پیوستن به ائتلافهای دانشگاهی برای برخوردار شدن از حق دسترسی به نشریات بین المللی خودداری می کنند٬ و هرچند برخی از این موسسات حتی پس از عضویت در مجمع دانشگاهها نیز در تعداد مقالاتی که می توانند دانلود کنند محدودیت دارند، و با وجود آن که برخی دیگر از این موسسات٬ بدون هیچ دلیلی و صرفا از روی عادتهای انحصارطلبانه٬ با بهره مند شدن همه پژوهشگران از چنین امکانی مخالفت می کنند٬ اما گاهی برخی از ژورنال ها و انتشارات بین المللی٬ با گشاده دستی٬ همگان را چند روزی بر سر سفره اطلاعات خود میهمان می کنند.

در یازده دی ماه٬ با لطف یکی از دوستان این اطلاع به عرض رسید که امکان استفاده رایگان از مقالات IEEE برای مدت دو هفته فراهم آمده است. این بار نیز به لطف منابعی که در پایان این یادداشت ذکر می شود٬ اطلاع حاصل شد که انتشارات Sage ٬ سیصد هزار مقاله را از مجله Backfiles که به صورت چاپی منتشر می شود Scan کرده و آنها را تحت پلاتفرم مجلات برخط Sage قرار داده است. به عبارت دیگر اکنون سه و نیم میلیون صفحه دیگر نیز به صورت online در دسترس قرار گرفته است.

به همین مناسبت٬ Sage تا پایان فوریه اکثر مقالات خود٬ منجمله موارد یاد شده را به صورت رایگان در اختیار عموم قرار می دهد! دسترسی به این مقالات از دو طریق امکان پذیر است:

  1. اگر موسسه شما مشترک یک یا چند مجله Sage بوده است٬ تا ۲۸ فوریه می تواند به صورت رایگان و بدون ثبت نام٬ از همه نشریات دیگر Sage هم استفاده کند. برای این کار ٬ کافی است به سایت مجلات برخط Sage برود.
  2. اگر موسسه شما تا کنون مشترک هیچیک ار مجلات Sage نشده باشد٬ از طریق مراجعه به صفحه ای که در حال حاضر به منظور دسترسی رایگان به مجلات Sage طراحی شده است٬ به صورت رایگان اما موقت٬ عضو شوید.

منابع این خبر:

از زندگی

شاتوت

امید جهانشاهی- مدیریت رسانه

سایت مجلات برخط Sage